برق چشمون سیاهت، ابرو تو صورت ماهت، با نگاه بی گناهت، لعنتی چیکار کردیتو شبام موتو ندارم، ماه ابروتو ندارم، رو به روم روتو ندارم، حالمو خمار کردیرو بخار شیشه اسمت، دل کشیدم پیشه اسمت، عطر بارون میشه اسمت، سالو بی بهار کردیتو چشام حسرت و ماتم، تو نگام یه عالمه غم، همه غصه ها رو با هم، تو دلم قطار کردیبعضی چیزا رو نمیشه به فارسی گفت، شاید فارسیش قشنگ نیست، شاید اون معنی که میخوام رو نگه، ترجمه کردنش مسخره و احمقانه است. پس فارسی نیست، زورمو زدم، تلاشمو کردم. قرار نیست مورد قبول واقع بشه، کسی لذت ببره ازش یا اتفاق خوبی بیفته، قراره من نشون بدم که مستحقم، مستحق حس سیاه و تلخی که هست و دارمش. حقمه که جور بکشم، حقمه هر قدمی که برمیدارم با ترس و لرز باشه از اتفاقای سختی که بالاخره برام میفته. این صورت کبود رو ادامه میدم. تموم نمیشه به این راحتیا. اصلا «تا وقتی که کسی حقمو نداده، هر روز هر شب همین بساطه»No me preguntaste nada (como siempre)No pude decirte todo (como siempre).Y esta es la razón por la que ocurrió una ruptura triste, terrible y destructiva.Nunca quise hacerte llorar y espero no hacerlo,Solo estaba tratando de hacerte reír,para ver tus ojos brillar.y mira tus palabras volar en mi mundo.Pasará el tiempo pero esta herida no sanará,cada segundo que estuvimos hablando fue sólo un milagro.y no tienes idea de cuánto dolor estoy experimentando ahora, porque sé que todo es culpa mía.Pero por favor, por favor, por favor no estés triste ni enojado ni nada por el estilo,Te ruego que seas feliz:porque lo dije repetidamente y fue desde el fondo de mi corazón"Me encant شعر و شب...
ادامه مطلبما را در سایت شعر و شب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sheroshab24 بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29